داراب (کی‌داراب)، یکی از شاهان ایران در شاهنامه است، که پدر دارا شناخته می‌شود.[۱] با توجه به تاریخ سنتی ایران، داراب با داریوش دوم هخامنشی همسان انگاشته می‌شود. داریوش دوم پدر اوستانوس و اوستانوس پدر آرشام دوم و آرشام دوم پدر داریوش سوم بوده‌است، و بنابراین داریوش سوم (دارا) نسب‌اش با سه نسل فاصله به داریوش دوم می‌رسد، و به‌همین جهت در تاریخ سنتی، داراب را پدر دارا دانسته‌اند.



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 351
برچسب ها :

تاريخ : 17 / 3 / 1399 | | نویسنده : محمد متین مخصوص |

هلاله پادشاه زن ایرانی، هفتمین پادشاه کیانی است که نامش را «همای چهر آزاد» نیز گفته‌اند گذشته پر افتخار ، آورده اند که چون کیانیان بر منطقه ای در سپیدان فارس مسلط گشتند پادشاه کیانی که دارای دو دختر به نامهای هما وهرا بود منطقه های اطراف را به دو دختر بخشید همایجان را به هما و هرایجان را به هرا، هما روستای سر تلی را پایتخت خود قرار داد و روستای دهپاگاه را که مرغزاری زیبا ودارای چشم اندازی دل انگیز بود به پایگاه نظامی خود تبدیل کرد و مرکز اصلی نظامیان روستای دهپاگاه به هزار خانه مشهور شد که الان آن را حصارخانه می نامند. هما آب بادنا را توسط تونلی با قطر تقریبی 10 اینچ از زیر کوه عبور داد و به پایتخت خود روستای سر تلی و به هزار خانه در روستای دهپاگاه آورد. خزانه هما در چند کیلومتری تخت در تپه ای به نام تل گرد قرار داشت که بعضی از پیران شاهد آن بودند که انگلیسی ها آن را به یغما بردند . اسناد تاریخی وجود دارد که سپاهی از همایجان در جنگ چالدران شرکت کرده‌اند ، هما در سی سال پادشاهیش هرگز خطایی نکرده و مردمان در زمان او همواره در آسایش و سلامت زندگی می‌کرده‌اند ؛ دوران زندگی همای نقطه تلاقی میان مستندات تاریخی با متون شاهنامه است. بعضی از محققان همای را به سلاله هخامنشیان ربط می‌دهند. این برهه از تاریخ به ویژه دوران همای بسیار مغشوش و آمیخته به روایات جعلی و غرض‌آلود است:[۱]



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 299
برچسب ها :

تاريخ : 17 / 3 / 1399 | | نویسنده : محمد متین مخصوص |

بهمن پسر اسفندیار، از پادشاهان کیانی بود. او پس از گشتاسپ شاه ایران شد. در تواریخ سنتی او را به اردشیر یکم پادشاه هخامنشی نسبت داده‌اند. بهمن با اینکه پسر اسفندیار بود امّا آیین متفاوتی با پدر و نیاکانش داشت دلیل این تغییر عقیده هم این بود که بهمن توسط رستم پرورش یافت و دین رستم با دین خاندان لهراسپ، متفاوت بود. آنچه در شاهنامه بخش پادشاهی لهراسپ مشهود است دو شخصیت حقیقی از بهمن حضور دارد همچنین از دو شخصیت حقیقی از اردشیر یاد می‌شود. برای درک تاریخ این دوره و ابهام در دودمان ایشان اشراف به این مسئله اهمیت دارد. شاهنامه به موضوع یکسانی بهمن و اردشیر تلویحاً اشاره دارد.[۱]



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 259
برچسب ها :

تاريخ : 17 / 3 / 1399 | | نویسنده : محمد متین مخصوص |

گُشتاسپ یا گُشتاسب یا کی‌گشتاسپ یا ویشتاسپ یا کی‌ویشتاسپ (به معنی دارنده اسب آماده) نام پادشاه ایران[۳] [۴] در زمان زرتشت است. زرتشت دین جدید را به گشتاسب عرضه کرد و گشتاسپ دین وی را پذیرفت و از وی پشتیبانی کرد.[۵] در گاهان (گاثه‌ها)، چهار بار از این فرمانروا یاد می‌شود که سه بار آن به صورت کی‌گشتاسب است. کی به معنی رئیس عشیره و فرمانروا بوده و عنوان فرمانروایان دودمان کیانیان است که گشتاسب نیز یکی از آنان بوده‌است.[۵] هم‌چنین گفته‌اند که عنوان کی (کَوی) در ایران شرقی معنی شاه را داشته‌است.[۶]



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 262
برچسب ها :

تاريخ : 17 / 3 / 1399 | | نویسنده : محمد متین مخصوص |

لُهراسپ (به اوستایی: آئوروت‌اَسپَ) در اساطیر ایران، از پادشاهان کیانی است. کیخسرو پیش از مرگ، او را به پادشاهی ایران برگزید. تفویض تاج‌وتخت به لهراسپ با اعتراض پهلوانان و بزرگان به‌ویژه زال روبه‌رو شد ولی بالاخره با دلایلی که کیخسرو آورد بر این انتخاب، گردن نهادند. به استناد برخی گزارش‌های شاهنامه، در اصل بلخ کشور لهراسپ است.



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 311
برچسب ها :

تاريخ : 17 / 3 / 1399 | | نویسنده : محمد متین مخصوص |

کیخسرو در اساطیر و حماسه‌های ایرانی و شاهنامهٔ فردوسی، فرزند سیاوش و فرنگیس[۱] و نوادهٔ کیکاووس و افراسیاب است. واژه کیخسرو به معنی شاه نیک‌نام است. کیخسرو در دیانت و شهامت، سرآمد شاهان کیانی و نسبت به کیکاووس خوش‌نام‌تر است. زیرا کیکاووس در شاهنامه اعمالی موذیانه انجام می‌دهد[۲] اما کیخسرو به عنوان پادشاهی عادل و شجاع باقی می‌ماند. در شاهنامه و متون پهلوی کیخسرو نمادی از یک شاهنشاه آرمانی است. به عقیده برخی کیخسرو همان کوروش کبیر است.



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 316
برچسب ها :

تاريخ : 17 / 3 / 1399 | | نویسنده : محمد متین مخصوص |

کیکاووس یا کی‌کاووس یا کیوس. در متن‌های دینی فرزند کی‌اَپیوِه است که او فرزند کیقباد است؛ ولی در شاهنامه و در روایت‌های بعدی کیکاوس را فرزند کیقباد دانسته‌اند. او یکی از فرمانروایان نامدار کیانی است. در برخی روایت‌های متأخر او را با نمرود یکی دانسته‌اند. غم‌نامهٔ رستم و سهراب و داستان سیاوش نیز به دوران پادشاهی کیکاووس تعلق دارد. کیکاووس در داستان‌های اسطوره‌ای ایران بیشتر به عنوان مظهر و قدرتی یاد شده‌است که با همهٔ تسلط و شکوه، در برابر جهان، ناچیز و رفتنی است. وی یکصد و شصت سال سلطنت کرد و پس از او کیخسرو به پادشاهی رسید.



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 275
برچسب ها :

تاريخ : 17 / 3 / 1399 | | نویسنده : محمد متین مخصوص |

کیقَباد (کوی‌کَوات) اوستا، اولین شاه از سلسلهٔ کیانیان است. پس از مرگ گرشاسپ آخرین شاه از سلسلهٔ پیشدادیان، با اینکه طوس و گستهم، پسران نوذر، زنده بودند و دودمان فریدون هنوز از میان نرفته بود،[۱] زال پس از مشورت با موبدان و بزرگان ایران، یکی از نوادگان فریدون[۲] به نام کی‌قباد را که دارای فرّ ایزدی و برازندهٔ تاج و تخت کیان بود به شاهی برگزید. زال رستم را به البرز کوه فرستاد تا کیقباد را یافته به ایران بیاورد. پس از جلوس کی‌قباد بر تخت ایران، تورانیان که به ایران هجوم آورده بودند هزیمت یافته برگشتند.



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 302
برچسب ها :

تاريخ : 17 / 3 / 1399 | | نویسنده : محمد متین مخصوص |

گَرشاسپ یا گَرشاسب، پسر زَو، از پادشاهان پیشدادی است. او را نباید با گرشاسپ پهلوان و نیای رستم اشتباه کرد. هرچند در شاهنامه به تصحیح دکتر خالقی مطلق ابیات مربوط به گرشاسپ شاه, الحاقی شناخته شده و لذا نام او حذف شده است.[۱] نام گرشاسپ از اوستایی کِرِساسپَ گرفته شده و به معنی «دارندهٔ اسب لاغر» است. محتویات



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 317
برچسب ها :

تاريخ : 17 / 3 / 1399 | | نویسنده : محمد متین مخصوص |

زَو، زَوتهماسپ، (زاب یا اوزاو بر اساس اوستا)، در شاهنامه فردوسی پسر تهماسب است. پس از آن که افراسیاب، نوذر را کشت؛ زو به شاهی رسید. زو پنج سال پادشاهی کرد و به یاری توس، گستهم با افراسیاب جنگید و پس از خشکسالی در ایران و توران، افراسیاب و زَو صلح را پذیرفتند. زو در ۸۶ سالگی درگذشت. پس از مرگ او، به روایتی گرشاسب به پادشاهی رسید.[۱] اما بر اساس شاهنامه به تصحیح دکتر خالقی مطلق پس از زَوتهماسب سلسله کیانیان شروع شده و کیقباد پادشاه شد.[۲]



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 319
برچسب ها :

تاريخ : 17 / 3 / 1399 | | نویسنده : محمد متین مخصوص |
<< مطالب جدیدتر مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By SlideTheme :.